سفارش تبلیغ
صبا ویژن

در التهاب انتظار فرج...

قسمت دوم:بیانات مقام معظم رهبری

 

ساده‏زیستى - بخصوص در خود آقاى رئیس‏جمهور - خوب و برجسته است و چیز باارزشى است؛ در مسئولین هم - کما بیش؛ یک جایى کمتر، یک جایى بیشتر - بحمداللَّه هست. ساده‏زیستى چیز بسیار باارزشى است. ما اگر بخواهیم تجمل و اشرافیگرى و اسراف و زیاده‏روى را - که واقعاً بلاى بزرگى است - از جامعه‏مان ریشه‏کن کنیم، با حرف و گفتن نمیشود؛ که از یک طرف بگوئیم و از طرف دیگر مردم نگاه کنند و ببینند عملمان جور دیگر است! باید عمل کنیم. عمل ما بایستى مؤید و دلیل و شاهد بر حرفهاى ما باشد تا اینکه اثر بکند. این خوشبختانه هست. فاصله‏تان را با طبقات ضعیف کم کرده‏اید و کم نگه دارید و هر چه که ممکن است آن را کمتر کنید. این سه‏تا خصوصیت و امتیاز است.

«من لم یشکر المخلوق لم یشکر الخالق». این وظیفه‏ى بنده هم هست، وظیفه‏ى همه هم هست. اگر چنانچه این خصوصیات را در مجموعه‏ى دولت کنونى قدردانى نکنیم و تشکر نکنیم، طبعاً خدا را خوش نمى‏آید. خداى متعال دوست دارد که از کارهاى خوب افراد تشکر بشود، قدردانى بشود و سپاسگزارى بشود. وظیفه‏ى بنده هم این است که قدردانى کنم و به خاطر همین خصوصیات، از دولت حمایت کنم. البته حمایت از دولت، مخصوص این دولت نیست؛ بنده همیشه از دولتها حمایت کرده‏ام؛ امام هم (رضوان اللَّه تعالى علیه) در هر برهه‏اى، از دولتها و رؤساى قوه‏ى مجریه و مسئولین دولتى حمایت میکردند. دلیلش هم واضح است. چون عمده‏ى بار اداره‏ى مدیریت کشور بر عهده‏ى قوه‏ى مجریه است و نظام باید از قوه‏ى مجریه، از رئیس‏جمهور، از مسئولین و از وزرا، حمایت کند. امام هم حمایت میکردند؛ بنده هم در دوره‏هاى گذشته همیشه حمایت میکردم. منتها خب، این خصوصیاتى که عرض کردیم، موجب بشود که انسان گرمتر حمایت کند و در این قدردانى و حمایت، دلگرمتر اقدام کند.

البته این به معناى چشم بستن بر ضعفهاى دولت هم نیست. بالاخره شما هم بشرید، نقص دارید، ضعفهایى هم دارید؛ کارهایى را میخواسته‏اید انجام بدهید، ولى انجام نگرفته؛ کارهایى را به فکر نبوده‏اید و به ذهنتان نبوده، باید متوجه آنها بشوید و انجام بدهید؛ که در جلسات خصوصى با آقاى رئیس‏جمهور و با بعضى از مسئولین دیگر و در بسیارى از جلسات عمومى - مثل همین دیدارهاى دولت و غیره - هم گفته شده. البته آن حمایت هم بجاى خودش محفوظ است و هست.

چند نکته را عرض بکنیم. یکى راجع به مطالباتى است که ما همواره در جلسات دولت مطرح کرده‏ایم. من میخواهم بر آن مطالبات تأکید کنم. در جلسات سالهاى گذشته اینها را گفته‏ایم که مهم هم هست و چیزهایى است که ما انتظار داریم شما مسئولان تراز اول کشور و قوه‏ى مجریه به اینها توجه کنید.

یکى مسأله‏ى رعایت قوانین است. قانون را اهمیت بدهید. قانون - وقتى که با ساز و کار قانون اساسى پیش رفت - حتمیت و جزمیت پیدا میکند. ممکن است همان مجلس یا دولت یا دیگران مقدماتى فراهم کنند که آن قانون عوض بشود - با طرحهایى که در مجلس مى‏آید، با لوایحى که دولت میدهد، با تصمیم‏سازیهایى که در بخشهاى مختلف انجام میگیرد - عیبى ندارد؛ اگر قانون نقص دارد، ضعف دارد و غلط است، عوض بشود؛ اما تا مادامى که قانون، قانون است، حتماً بایستى به آن عمل بشود و به آن اهمیت داده بشود. من این را تأکید مى‏کنم. در بخشهاى مختلف همین‏جور است. ممکن است یک چیزى را شما معتقد باشید که روال قانونى‏اش درست طى نشده، یا متصدى این کار قوه‏ى مجریه نیست؛ وقتى که قانون مجلس - با همان ساز و کار قانون اساسى - به دولت ابلاغ شد، قوه‏ى مجریه باید آن را قانون بداند. حالا اگر چنانچه ضعف یا چیز دیگرى وجود دارد، عواملِ دیگرى وجود دارد که اگر قانون مشکلاتى دارد، بایستى آن را از بین ببرند؛ چه در خود مجلس، چه در شوراى نگهبان و از این قبیل. به قانون اهمیت بدهید.

نظارت بر زیرمجموعه هم خیلى مهم است. من اصرار و تأکید دارم که شما دوستان عزیز - که مسئولان بالا و مدیران ارشد هستید - مسأله‏ى نظارت بر زیرمجموعه‏ى خودتان را بسیار اهمیت بدهید. چشمهاى بینا و بصیر و باز شماست که وقتى در دائره‏ى مسئولیتتان میچرخد، میتواند صحت کار و پیشرفت کار را تضمین کند. اگر چنانچه شما غفلت کردید، ممکن است در همان بخشى که غفلت کرده‏اید نابسامانى انجام بگیرد. مجموعه‏هاى انسانى مثل ماشین نیستند که انسان یک دکمه‏اى را بزند و این ماشین به خودى خود شروع کند به کار کردن. مجموعه‏هاى انسانى مجموعه‏هایى از اراده‏ها، فکرها، نظرها، سلیقه‏ها و خواهشهاى نفسانى صحیح و غلط هستند. خب، این چیزى را که شما تصمیم گرفتید، تدبیر کردید و بناست در مجموعه‏ى شما انجام بگیرد، ممکن است یکجا با یک مانعى از همین خواهشها و فکرها و سلیقه‏ها و اراده‏هاى گوناگون برخورد بکند و متوقف بشود. مثل یک جریان آبى که به یک سنگى برخورد میکند؛ یک جریان باریک، به یک ریگ هم برخورد کند برمیگردد. خب، باید این مانع را برطرف کنید. این نمیشود مگر با نظارت. نظارت، بسیار مهم است.

خود آقاى رئیس‏جمهور هم همین جور. البته نظارت رئیس‏جمهور نسبت به وزرا، با استقلال وزرا در کارشان نباید تنافى پیدا کند. چون وزرا مسئولیت قانونى دارند و از مجلس رأى اعتماد گرفته‏اند و باید استقلال داشته باشند. لیکن این نظارت حتى در مورد وزرا هم وجود دارد. استقلال عمل آنها محفوظ، اما نظارت رئیس‏جمهور هم با شدت تمام بایستى انجام بگیرد. یکى هم این است.

یکى مسأله‏ى پیگیرى مصوبات است؛ بخصوص مصوبات سفرها و وعده‏هایى که داده میشود. شما به جایى مسافرت میکنید؛ مثلاً گفته میشود دولت صد یا دویست مصوبه براى آن‏جا داشت؛ باید به طور جد دنبال کنید که اینها تحقق پیدا بکند. خب، میدانید که بنده در زمینه‏ى آمارگیرى و آماردهى زیرمجموعه‏ها به مسئولان بالا، تجربه‏ى طولانى‏اى دارم - هم در دوره‏ى ریاست جمهورى، هم بعد از آن - زیاد اتفاق افتاده که مى‏آیند و گزارش میدهند که آقا! این کار شد، این کار شد، این کار شد! وقتى انسان نزدیک میرود، مى‏بیند که گزارش دروغ نیست، اما درست هم نیست. یک نکته‏اى در این هست؛ به شما دروغ نگفته‏اند، اما آنى که شما میخواهید، اتفاق نیفتاده و انجام نگرفته است! پس مواظبت کنید که آن چیزى که شما میخواهید، انجام بگیرد. گزارشهاى مکتوبى که همراه با آمار و ارقام به ما میدهند، ممکن است در آنها چنین اختلالى وجود داشته باشد. لذا باید خیلى بادقت و احتیاط و وسواس، این مصوبات - بخصوص وعده‏هایى که به مردم داده میشود - تعقیب بشود و پیگیرى بشود.

همان طور که عرض کردم، شما دولتى هستید مردمى؛ یعنى مردم وقتى حرف شما و صداى شما را میشنوند، کأنّه از جنس خودشان یک حرفى میشنوند؛ چون از موضع بالا و متکبرانه با مردم حرف نمیزنید؛ خب، طبعاً توقعاتشان زیاد میشود. پس این خوب است؛ اما توقعات را هم زیاد میکند. اگر چنانچه یک جائى بر خلاف این توقعات رفتار شد، در ایمان و اعتقاد مردم اختلال به وجود مى‏آید و این جایز نیست؛ نباید بگذارید چنین اتفاقى بیفتد. آنچه که وعده میدهید انجام بگیرد. اگر نمیشود، همان وعده‏اى که داده‏اید، صاف بیائید به مردم بگوئید نمیشود.

در همان اوائل ریاست جمهورى آقاى دکتر احمدى‏نژاد، به ایشان گفتم که این مورد - یک مورد خاصى است که نمیخواهم اسم بیاورم و قبل از دولت ایشان تصمیم‏گیرى شده بود - ممکن است برایتان مشکلات درست کند، بیائید صاف و روشن به مردم و به همان مسئولین بگوئید آقا، این کار را ما نمیتوانیم انجام بدهیم! از شما قبول میکنند. البته ایشان مصلحت ندانستند و آن کار را نکردند؛ بنده هم الزامى و اجبارى نگفته بودم، پیشنهاد کردم. من عقیده‏ام این است اگر چنانچه یک کارى را نمیتوانید انجام بدهید - مثلاً به فلان استان رفتید و فلان وعده را دادید؛ حالا مى‏بینید مشکلات و تورم ایجاد میکند یا ممکن است کارهاى دیگرى را لنگ کند - خیلى خب، صاف بروید بگوئید: آقا! ما این را تصمیم گرفتیم، حالا متأسفانه نمیشود انجام بدهیم. این بهتر است از اینکه کار انجام نگیرد. این هم یکى.

تعامل با دو قوه‏ى دیگر هم یکى از این توصیه‏هاست. تعامل با مجلس و تعامل با قوه‏ى قضائیه، کار لازمى است؛ این را مطلقاً نباید ندیده گرفت. البته ممکن است در این راه تلخیها و مشکلاتى وجود داشته باشد؛ ولى باید تحمل کرد؛ بهتر است.

مسأله‏ى بعدى، تعامل نظام‏مند با نخبگان و اهل نظر - حتى مخالفین - است؛ با اینها هم باید تعامل کرد. نخبگان جامعه را نباید فراموش کرد. من اعتقادم این است که بر طبق فرمایش مولاى متقیان، آن جایى که بین خواست نخبگان و خواست مردم - عامه‏ى مردم - تعارض وجود دارد، خواست عامه‏ى مردم مقدم است؛ این همانى است که در نامه‏ى معروف حضرت و فرمان معروف حضرت به مالک اشتر، به این معنا تصریح شده؛ اما همیشه از این قبیل نیست. گاهى نخبگان نظرات اصلاحى‏اى دارند که بایستى از اینها استفاده کرد. یعنى همچنانى که گفته میشود که «همه چیز را همگان دانند»، «همه کار را هم همگان توانند»؛ واقعش این جورى است. از نظرات و از نیرو و از کار همه‏ى نیروها استفاده بشود.

یک مسأله، مسأله‏ى اطلاع‏رسانى است که من بارها گفته‏ام. البته خوشبختانه حالا مى‏بینم گاهى در آستانه‏ى سفرها، اطلاع‏رسانیهاى خوبى انجام میگیرد؛ لیکن در عین حال کم است. گزارش باید واقعاً هنرمندانه باشد، نه به شکل گزارشهاى متعارف و عادى؛ البته این گزارش امروز مستثنى است - به نظر من این گزارش باید عیناً پخش بشود - لیکن در بخشهاى مختلف، وزرا براى گزارش، برنامه‏سازى کنند. گزارش دادن کار آسانى نیست؛ کار بسیار مشکلى است که انسان بخواهد از عملکرد خود گزارشى بدهد که باور مردم و اذعان مردم را همراه داشته باشد. این کار هنرمندانه‏اى است و بایستى انجام شود.

یک سفارش دیگر - که تأکید کرده‏ام، باز هم تأکید میکنم - مسأله‏ى علم و فناورى است. که خب، خوشبختانه این معاونت خوبى که تشکیل شد، خیلى کمک میکند و باز هم همچنان به این مسأله توجه شود؛ این پایه است و جزو آن چیزهاى ریشه‏اى و جزو کارهاى اساسى در کشور است. اگر ما بتوانیم این پایه را بالا ببریم، خیلى چیزها را میشود بر این پایه بنا کرد.

یکى هم توجه به مقوله‏ى فرهنگ است که خیلى مهم است. البته خب، کارهایى شده؛ گزارشى هم که دادند، اشاره‏اى به این معنا داشت؛ بنده هم در جریان بسیارى از کارها هستم؛ اما در عین حالا مقوله‏ى فرهنگ، بسیار مقوله‏ى مهمى است؛ همان طور که بارها گفتیم مثل هوایى است که انسان در آن تنفس میکند. همه - بزرگ، کوچک، بالا، پائین، قشرهاى مختلف، مسئول، غیرمسئول - در فضا تنفس میکنند. این فضا را درست کنید، تا همه سالم تنفس کنند.

به انتقادها هم توجه کنید؛ البته بعد هم عرض خواهم کرد. انتقاد با تخریب فرق دارد. متأسفانه خیلیها تخریب میکنند، ولى اسمش را میگذارند انتقاد. آن جایى که واقعاً انتقاد است و کسانى با نظر خیرخواهانه، نقاط مثبتِ کارى را توجه میکنند و نقاط اشکالش را هم ذکر میکنند، اینها را با سعه‏ى صدر گوش بدهید؛ نه این که همه جا قبول کنید - چون ممکن است آن منتقد اشتباه کرده باشد - اما گوش کنید تا آن جائى که واقعاً درست است از شما فوت نشود. اینها چیزهایى است که قبلها عرض کرده‏ایم؛ حالا هم تأکید میکنیم. به بعضیها توجه شده، بعضى را هم باید بیشتر توجه بکنید.

آنچه که در مورد سال آخر این دوره باید به شما عرض بکنم، چند نکته است. یکى اینکه در این سال آخر با روحیه‏ى سال اول کار کنید. البته احساس میکنم همین جور است؛ اما در عین حال تأکید میکنم. فکر نکنید که امسال، سال آخر دولت است؛ نه. مثل کسى که پنج سال دیگر بناست کار بکند، کار بکنید؛ یعنى تصور کنید که این یک سال به اضافه‏ى چهار سال دیگر در ید مدیریت شماست. با این دید نگاه کنید و کار کنید و برنامه‏ریزى کنید و اقدام کنید. این یک.

دوم این که اولویت را به کارهایى بدهید که نیمه‏کاره مانده؛ شکوفایى این است. ما گفتیم نوآورى و شکوفایى. نوآورى به معناى هى پروژه‏ى جدید ایجاد کردن نیست. نوآورى یعنى نوآورى در فکر، در اندیشه، راه‏هاى نو را پیدا کردن و آنها را به عنوان برنامه و راهنماى کار در اختیار دولت - چه این دولت، چه هر دولت دیگرى تا بیست سال آینده - قرار دادن؛ معناى نوآورى این است که شیوه‏هاى نو را پیدا کنیم. بخشى از شکوفایى هم این است که کارهایى را که شما تا حالا کرده‏اید، بتواند طعم خودش را به کام مردم بنشاند. پس اولویت را به کارهایى بدهید که نیمه‏کاره مانده؛ چه آنهایى که در دولت شما شروع شده، چه آنهایى که در دولتهاى قبلى شروع شده. مهم این است که در همین دوره مردم طعم همه‏ى خدمات شما را بچشند.

توصیه‏ى سوم هم که همان مسأله‏ى اطلاع‏رسانى است که عرض کردیم.

مطلب بسیار مهمى که باز میخواهم عرض بکنم - در ادامه این توصیه‏ها - این است که این دهه‏اى که ما در پیش رو داریم، دهه‏ى پیشرفت و عدالت است. این دو شعار، شعار دهه‏ى آینده است: پیشرفت، عدالت. نه اینکه تا حالا پیشرفت نکرده‏ایم، نه اینکه تا حالا بکلى به عدالت بى‏اعتنائى شده باشد؛ نه، ما میخواهیم در این دهه یک پیشرفت جهشىِ همه‏جانبه و یک عدالت‏گسترى وسیعِ همه‏جانبه اتفاق بیفتد. خوشبختانه زمینه‏هایش هم فراهم است. در این دهه، گفتمان مسئولان کشور بایستى پیشرفت و توسعه باشد؛ پیشرفت و عدالت باشد.

البته خب، بدیهى است که بدون معنویت و بدون عقلانیت، عدالت تحقق پیدا نمیکند؛ این را قبلاً هم عرض کرده‏ایم. اگر معنویت نشد، عدالت تبدیل میشود به ظاهرسازى و ریاکارى؛ اگر عقلانیت نشد، عدالت اصلاً تحقق پیدا نمیکند و آن چیزى که انسان تصور میکند عدالت است، مى‏آید و جاى عدالت واقعى را میگیرد. بنابراین معنویت و عقلانیت در تحقق عدالت شرط است.

اما بدون عدالت، پیشرفت مفهومى ندارد و بدون پیشرفت هم عدالت مفهوم درستى پیدا نمیکند؛ باید هم پیشرفت باشد و هم عدالت. اگر بخواهید الگو بشوید و این کشور براى کشورهاى اسلامى الگو بشود، بایستى گفتمان حقیقى و هدف والایى که همه براى او کار میکنند، این باشد.

نقشه‏ى راه، سند چشم‏انداز است. سند چشم‏انداز را هیچ نبایستى مورد غفلت قرار داد. این حقیقتاً یک سند واقعى و یک نقشه‏ى راهِ حقیقى است. باید دستگاههاى نظارتى خودتان را محاسبه کنید. حالا دیگران ممکن است نظارت بکنند، ممکن است نکنند؛ ممکن است نظارتشان درست باشد، ممکن است ناقص باشد؛ اما در درون خودِ مجموعه‏ى قوه‏ى مجریه - که نقشش در رسیدن به اهداف چشم‏انداز، بسیار حساس است - دستگاههاى نظارتى را فعال کنید، بعد ساز و کارهاى نظارتى را بکار بیندازید تا ببینیم برنامه‏ها و سیاستها چقدر جلو رفته؛ یعنى اینجور نباشد که سال دهم سند چشم‏انداز، نگاه کنیم و ببینیم پیشرفتى پیدا نکرده‏ایم؛ نه، بایستى اینها را مرتباً رصد کنید که معلوم شود چقدر پیش رفته‏ایم و چقدر به آن اهداف نزدیک شده‏ایم و چقدر زمینه‏ها فراهم شده است.

یک نکته‏ى دیگر مسئله‏ى سیاستهاى اصل 44 است. خب، همه اعتراف دارند که سیاستهاى اصل 44 اگر اجرائى بشود، یک تحول در پیشرفت کشور - در زمینه‏هاى اقتصادى و به تبع او در زمینه‏هاى دیگر - بوجود مى‏آید. این هم مسئله‏ى بسیار مهمى است. خب، حالا آمارهاى خوبى داده شد؛ کارهاى خوبى هم انجام گرفته. قبل از آن که این قانون اخیر هم تصویب بشود، دولت اقداماتى در این زمینه انجام داده بود، لیکن حالا خوشبختانه قانون هم تصویب شده و در اختیار شماست؛ قوى و کاملاً جدى این سیاستها را دنبال کنید.

این مسئله‏ى طرح تحول هم که اخیراً دولت مطرح کرده، این هم از همان کارهاى بزرگ و از همان کارهایى است که جرئتِ اقدام به آن کار، خودش باارزش است. خب، همه این سرفصلها را قبول کرده‏اند و قبول دارند. همین مسئله‏ى هدفمند کردن یارانه‏ها، واقعاً چیز خیلى مهمى است؛ در دولتهاى قبل هم مطرح بوده - بارها صحبت شده بود و گفته شده بود - منتها پیشرفت نمیکرد. یا مشکلاتى که در قضیه‏ى بانکها و مالیات و بیمه و گمرک و سایر چیزهایى که در بخشهاى مختلف این طرح تحول وجود دارد، کارهاى بسیار بزرگ و مهمى است؛ حتماً هم باید انجام بگیرد. من توصیه میکنم در این کار حزم به خرج بدهید؛ یعنى مطلقاً نگذارید در این قضیه‏ى بزرگ، شتابزدگى به وجود بیاید. این کار، کار مهم و کار بزرگى است؛ اگر ان‏شاءاللَّه بتوانید این را خوب انجام بدهید، یک قدم بلند براى پیشرفت کشور برداشته‏اید؛ البته اگر خوب انجام نگیرد، آن وقت خطرها و ضررهایى هم دارد. یعنى مراقبت بکنید که هیچ عجله و شتابزدگى نباشد. توقف و ترسیدن از ورود در این میدان را به هیچ وجه توصیه نمیکنم؛ اما نگاه کردنِ جلوى پا، نگاه کردن به چشم‏اندازهاى دوردست و تبعاتى که ممکن است به وجود بیاید و راه جلوگیرى از آن تبعات را توصیه میکنم.

فرض کنید ممکن است یک بخشى از این طرح تحول، مثلاً تورم‏زا باشد. خب، فکر کنید براى مقابله‏ى با این تورم چه کار باید بکنید. چه اقدامى باید انجام بدهید که این یا پیش نیاید و تورم ایجاد نشود؛ یا اگر ایجاد میشود، کمتر ایجاد بشود تا این کار اقتصادى و این جراحىِ بزرگ، به خوبى و به سلامت انجام بگیرد. خب، در کشور ما واقعاً مسئله‏ى تورم، مسئله‏اى است. یعنى شما این همه خدمت کرده‏اید و این همه زحمت کشیده‏اید که بایستى در وضع زندگى مردم اثرات خودش را بگذارد. الان هم تورم هست - البته همین طور که اشاره کردند، تورم جهانى هم هست - منتها بخشى از آن مربوط به تورم جهانى است، بخشى از آن مسلّم مربوط به خشکسالى است، بخشى از آن مربوط به سرماى سخت زمستان گذشته است، اما بخشى از آن هم احتمالاً چیزهاى قابل اجتنابى است. پس بایستى عوامل قابل اجتناب را شناسایى و از آنها اجتناب کنید.

یک مسئله هم - که مسئله‏ى آخر باشد که عرض میکنیم - مسئله‏ى انتقاد و تخریب است. مرز انتقاد و تخریب چیست؟ تخریب بکنند و اسمش را بگذارند انتقاد؛ یا از ما انتقاد بشود و ما تلقىِ تخریب از آن داشته باشیم. خب، باید مشخص بشود تخریب کدام است و انتقاد کدام است. معناى انتقاد آن ارزشیابىِ منصفانه‏اى است که یک آدم کارشناس میکند؛ نقادى همین است دیگر. وقتى شما طلا را میبرید پیش یک زرگر که نقادى کند، او میگوید که آقا! این عیارش بیست است؛ یعنى عیار بیست را قبول میکند؛ حالا از بیست و چهار عیار - که طلاى خالص است - چهار عیار کم است. این شد نقادى. البته زرگر هم هست و وسیله‏ى نقادى را هم دارد. اما اگر چنانچه طلا را بردید مثلاً پیش یک آهنگر و او یک نگاهى کرد و آن را انداخت و گفت: آقا! اینکه چیزى نیست! این اسمش نقادى نیست. اولاً اصل طلا بودن این، انکار شده. خب، بالاخره مرد حسابى! حالا عیار بیست و چهار ندارد، عیار بیست که دارد؛ این را قبول کن! ثانیاً: شما که اهل این کار و آشناى این کار نیستى!

آدم متأسفانه مى‏بیند چیزهایى که به نام انتقاد از دولت و نقادى دولت، امروز گفته میشود، شکل همین تخریب را دارد: یعنى انکار امتیازات، قبول نکردن برجستگیها و کارهاى خوب، و درشت کردن و برجسته کردن ضعفها. خب بله، ضعف هست. هر دولتى بالاخره ضعف دارد؛ انسانها ضعف دارند دیگر؛ ضعفها را بگویند، قوّتها را بگویند. جمع‏بندىِ کار یک دولت، آن وقتى است که ضعفها و قوّتها را منصفانه پهلوى همدیگر قرار بدهند؛ آن وقت میشود جمع‏بندى کرد. نه اینکه بیایند یکسره بنا کنند به بدگویى کردن و انکار کردن همه‏ى خصوصیات. بنده سه‏تا نقطه‏ى اصلى را - حالا بیش از این نقاط وجود دارد - در اول عرایضم گفتم. خب این سه چیز را بگویند - آنچه که در زمینه‏ى روحیه‏ى دولت و گفتمان اساسىِ دولت هست، آنچه در زمینه‏ى نوع عملکرد دولت هست، آنى که در زمینه‏ى خلقیات دولتىِ مجموعه‏ى دست‏اندرکار هست - بعد بگویند بله، آنجا هم فلان کار ضعف دارد؛ این اشکالى ندارد. این را با گوش جان بایستى شنید و پذیرفت. اما اینها نباید با بى‏ملاحظه‏گى، ندیده گرفتن و بى‏اعتنایى کردن و حتّى بعضى از نقاط قوّت را به عنوان نقطه‏ى ضعف معرفى کردن، همراه باشد.

ما امروز در مقابله‏ى با استکبار، در سیاست خارجى زبانمان زبانِ طلبگارى، عزت، اقتدار معنوى و اقتدار ملى است؛ آن وقت بعضى بیایند همین را به عنوان نقطه‏ى ضعف وانمود کنند که نه آقا! شما کارى کرده‏اید که فلان دولتها از شما خوششان نیاید. خب، معلوم است که خوششان نمى‏آید. فلان دولتها آن وقتى خوششان مى‏آید که انسان تملق آنها را بگوید و حرفهاى آنها را به عنوان حرفهاى برتر ذکر بکند؛ خودش را کوچک کند و از حرفهاى خودش و حرفهاى انقلاب عقب‏نشینى کند؛ آن وقت آنها خیلى خوششان مى‏آید! انتقاد خوب است، تخریب بد است؛ انتقاد خدمت است، تخریب خیانت است؛ نه خیانت به دولت، بلکه خیانت به نظام و خیانت به کشور است. نباید تخریب بکنند، انتقاد بکنند.

البته شما در شنیدن انتقادها سعه‏ى صدر داشته باشید. یعنى واقعاً اگر انتقادى منصفانه است، با روى باز بپذیرید. حتّى من میخواهم به شما توصیه کنم که تخریبها را هم تحمل کنید. بالاخره سال آخر، علیه غالب دولتها این چیزها هست؛ البته علیه این دولت بیشتر هست. دو جریان الان علیه این دولت وجود دارد: یک جریان، جریان داخلى است؛ یک جریان هم جریان خارجى است که او مهمتر است. الان شما اگر رسانه‏هاى دنیا و حرفهاى محافل خبرى دنیا و محافل سیاسى دنیا را نگاه کنید، مى‏بینید همه‏شان - واقعاً مثل جنگ احزاب - دست به دست هم داده‏اند و دارند فشار مى‏آورند که این دولت را بکوبند. هدف واقعیشان هم این دولت - یعنى آقاى احمدى‏نژاد و شماها - نیست؛ البته آماج این دعواها شمائید؛ اما هدف واقعى، انقلاب است؛ هدف واقعى، نظام است. شماها هم چون حرف نظام را میزنید، طبعاً آماج این تهاجمها قرار میگیرید؛ این خطى است که الان در بیرون وجود دارد. همه جورش را هم ما مى‏بینیم. حالا بعضى از انواع این تهاجمات را عامه‏ى مردم مى‏بینند، بعضیها را خیلى از خواص هم نمى‏بینند؛ اما ما مى‏بینیم. ما از خبرهایى که به ما میرسد و از نوع تحرک و تعاملى که وجود دارد و از حرفهایى که زده میشود، میفهمیم که چطور مجموعه‏ى دولت آماج حملات است. علتش هم همین است که گفتمان این دولت، گفتمان انقلاب است و در جهت انقلاب حرکت میکند. این خط خارجى است.

انگیزه‏هاى خط تخریب داخلى هم یک طیف وسیعى است و نمیشود انسان همه را به یک چوب براند: بعضیها واقعاً خبرى ندارند - یعنى مغرض نیستند؛ اطلاعاتشان کم است و بر اثر بى‏اطلاعى چیزى میگویند - بعضیها غرضهاى شخصى و غرضهاى سطحى دارند؛ بعضیها غرضهاشان غرضهاى عمقى است؛ یعنى با نظام مسئله دارند، کینه‏ى امام در دلشان است و حرفهاى امام را یا از اول قبول نداشتند یا حالا قبول ندارند - آنهایى که از آن حرفها رو برگرداندند و پشیمان‏شده‏ها و برگشته‏ها - اینها یک طیف وسیعى از انگیزه‏هاست، لیکن بالاخره محصول و جمع‏بندى‏اش همین تهاجمها و پنجه‏زدنها و لجن پراکنى‏هاست که وجود دارد.

یک توصیه‏ى دیگر این است که بهانه هم دست دیگران ندهید. من مى‏بینم متأسفانه گاهى بهانه‏هایى هم از طرف خودِ شما داده میشود که این را هم بایستى توجه کنید که بهانه هم دست دیگران ندهید؛ مراقبت کنید؛ حزم کنید. و گفت: «اتّقوا من مواضع التّهم». گفتند یک شیخى در یک مدرسه‏ى دینى به طلبه‏اى گفت که گفته‏اند فلان طلبه، فلان مراوده‏ى غلط را دارد. طلبه هم گفت: اتّقوا من مواضع التّهم، آشیخ تو هم! خلاصه اینکه مواظب باشید، مراقبت کنید؛ «اتّقوا من مواضع التّهم»؛ براى خودتان و براى دولت مسئله درست نکنیدو براى جنجال‏آفرینى‏ها - که کسانى دنبالش هستند - بهانه ندهید.

امیدواریم ان‏شاءاللَّه خداوند متعال از ما و از شما راضى باشد و به ما کمک کند و ان‏شاءاللَّه قلب مقدس ولى‏عصر از ما خشنود باشد؛ خدمتگزار این نظام باشیم؛ خدمتگزار دین باشیم؛ خدمتگزار مردم باشیم و پیش خداى متعال روسفید باشیم. این چند صباح عمر به سرعت میگذرد؛ یادتان هست جلسه‏ى اولى که با شما نشستیم، به این مضمون عرض کردیم که این جلسه‏ى اول ما با دولت است، اما به سرعت به جلسه‏ى آخر میرسیم؛ و مى‏بینید چطور عمر سریع میگذرد و به سرعت انسان زمان را میگذراند و این طومار عمر، درنوردیده میشود؛ خدا کند آن وقتى که این طومار باز میشود، در پیشگاه خداى متعال و پیشگاه اولیائش و پیشگاه همه‏ى مردم عالم در قیامت، شرمنده نباشیم؛ ان‏شاءاللَّه.

والسّلام علیکم و رحمةاللَّه و برکاته‏


ارسال شده در توسط محسن...
<   <<   31   32   33   34   35   >>   >