دکتر محمود احمدینژاد رئیسجمهور روز چهارشنبه با انتشار مقالهای در وبسایت شخصی خود
[اینجا] توضیحات مفصلی را درباره «هاله نور» ارایه کرد و به انتقادات برخی شخصیتها و رسانهها درباره «خرافهپردازی، عوام فریبی و سلب تکلیف» پاسخ گفت.
به گزارش خبرنگار شهابنیوز، احمدینژاد در این یادداشت که ساعت 4:20 دقیقه بامداد امروز چهارشنبه منتشر شده، هشت بار عبارت «هاله نور» را به کار برده و از این که برخی اظهاراتش «با وسعتی عجیب و تحریفهایی ناجوانمردانه از چپ و راست مورد حمله قرار گرفته» شدیداً انتقاد کرده است.
متن کامل این یادداشت به شرح زیر است:
در عصر امام خمینی (ره)، لیاقت آن را یافتیم که به چشم خود، دو فرهنگ سیاسی متفاوت را به موازات یکدیگر، تجربه و مقایسه کنیم.
در یکسو، «سیاستمدارانی» بوده و خواهند بود که تنها بر مدار سیاست و قدرت و چرتکه اندازیهای عادی و مادی، تحلیل میکنند و تصمیم میگیرند. آنان هیچ وقت و هیچ کجا، دست خدا و مدیریت الهی را نمی بینند و هرگز، حتیهالهای از نور عنایت خدا را که در عصر خمینی عزیز بر این ملت باریدن گرفت، مشاهده نمیکنند. اصطلاحا مذهبیاند اما نه اهداف و نه طرز محاسبات سیاسیشان، با اهداف و با طرز محاسبات مادیون عالم، تفاوتی ندارد. منکر تدبیر الهی و دست غیب خدا در عرصه انقلابند و درست مثل ماتریالیستهای عالم، حضور خدا و حجت خدا را در تحولات عالم و سیر تاریخ بشر انکار میکنند وای کاش فقط انکار میکردند، به سخره میگیرند و نیشخند میزنند.
اما خط دوم، خط خمینی است که نه «سیاستمدار»، بلکه «حقیقتمدار» بود. او سیاست را هم از منظر معنوی میدید، دست خدا را بالاتر از همه دستها به وضوح میدید، در هیچ مرحلهای از مراحل مبارزه، ماده را مستقل از معنی ندید و هرگز تن به محاسبات صرفاً مادی نداد و هرچه میشد و میکرد به خدا و عالم بالا نسبت میداد. انقلاب را کار خدا می خواند، جملههای او با خدا آغاز میشد، میگفت قلب مردم را خدا منقلب کرد، خرمشهر را خدا آزاد کرد، ابرقدرتها به اذن خدا نابود خواهند شد، فتوحات رزمندگان را فتح الهی میخواند زیرا فتح بدست اوست «و ما رمیت اذ رمیت و لکن الله رمی».
در معجزه طبس که طوفان شن، جنگندههای مهاجم آمریکایی را نابود کرد و دقیقا آنگاه که دوست و دشمن، مشغول تفسیرهای صرفا سیاسی و نظامی از ماجرا بودند او صریحاً اعلام کرد که آن شنها مأمور خدا بودند. او تحول ملت ایران را تحولی الهی میدانست و میگفت «این یک امر غیر عادی است که حاصل شده» و «از اول انقلاب و پس از پیروزی تاکنون هرچه دیدیم معجزات بوده است». او میگفت «جنود غیبی همانطور که در صدر اسلام بود همان تاییدات غیبی ملائکه الهی امروز هم با ماست» و «بدون توجه خاص حضرت بقیه الله (عج) کاری نمی توانیم بکنیم». او همه جا جنود خداوند را میدید و از همه چیز، تفسیری الهی و ماوراء مادی داشت بی آنکه سلسله عوامل ظاهری و طبیعی را انکار کند.
همه جا نام مبارک ولی خدا، حضرت صاحب الامر (عج) را به عنوان صاحب اصلی انقلاب و آنکه این انقلاب را باید تحویل او بدهیم برزبان میآورد، پیروزیهای جبهه را به نام آن حضرت، به ثبت میرساند و پیشرفت انقلاب و اقبال دلها به این نهضت را محصول عنایت ناجی بشریت و برپا کننده عدل جهانی مینامید و انقلاب خود را مقدمه انقلاب جهانی ایشان میدانست.
او همه چیز را تحت عنایت الهی و نظارت حجت خدا میدید و همانگونه که آن روز، برخی گروههای سیاسی، این طرزتعبیر را مصداق ارتجاع و خرافه مینامیدند امروز نیز کسانی، دیگر حتی هالهای از نور هم نمی بینند، خداوند را از محاسبات سیاسی خود، کنار گذاشتهاند و میخواهند خود صاحب و مالک انقلاب باشند، حال آنکه در منطق خمینی بزرگ، صاحب اصلی انقلاب، حجت خدا و تودههای مردم بودند.
اینان، همان سیاستمداران و قدرتمدارانی هستند که اگر مذهبی هم باشند، جهانبینی مذهبی ندارند و تنها از ادبیات مذهبی، استفاده میکنند، و الا اگر همچون خمینی کبیر، توحید افعالی را پذیرفته بودند، ولایت تکوینی حضرت ولی عصر (عج) به اذن خدا را مورد تمسخر، قرار نمی دادند و هالههای نور را نه فقط در گوشهای از عالم انکار نمی کردند، بلکه عالم را سراسر غرق در نور عنایت و تدبیر خداوند میدیدند.
امام عارفان به ما آموخت که سیاست را و همه چیز را از چنین چشم اندازی بنگریم و همه جا و در همه چیز و در همه پیروزیها، دست خدا و عنایت حجت خدا را ببینیم و هیچ حسنهای را به خود، و هیچ سیئهای را به خدا نسبت ندهیم و پیروزیها را اتفاقی ندانیم و نگوییم فلان حادثه، اتفاق افتاد و هیچ پیروزی را نیز مغرورانه به خود نسبت ندهیم.
در منطق امام خمینی، نباید از محاسبات مادی ذرهای غافل شویم، اما هرگز نباید در محاسبات مادی نیز غرق شد. او حتی در فرو ریختن چهارده کنگره کاخ کسری هنگام تولد پیامبر اعظم (ص) علامتی معنوی بر وقوع انقلاب اسلامی ایران در قرن چهاردهم هجری میدید، در هر حادثه ظاهرا طبیعی، یک زمینه ماوراءطبیعی و دست خدا را میدید و همه پیشرفتها و پیروزیهایی را که نابینایان خودبین به خود منتسب میکردند، او که نایب مهدی (عج) بود به مهدی (عج ) متعلق میدانست و همه را از برکت او میدید.
من امروز نیز فقط و فقط، تحلیلهای سیاسی از نوع امام (ره) را موفق میدانم و حال که تبدیل جنبش ظاهراً کوچک پانزده خرداد به یک نهضت عظیم و بین المللی از شرق آسیا تا قلب اروپا و از آسیای میانه تا عمق آفریقا را میبینیم، میتوانیم آزمون موفق این چشم انداز را حتی با چشم مادی هم ببینیم و هرچه هم قسی القلب باشیم، نمی توانیم هالههای نور خدا را منکر شویم. هرکس نمیبیند به کوری خود اعتراف کرده است.
وقتی به چشم دیدیم که "پیشرفتهای عظیم علمی و اقتصادی" دهه سوم انقلاب، چگونه نتیجه عملی تحریمها و محاصره اقتصادی دهه اول و دوم است، در حالی که نتیجه عادی و طبیعی تحریمها باید به ضعیف شدن ما منجر میشد ولی برعکس صد بار قویترمان کرده است، چگونه میتوانیم هالهها و امواج نور الهی را نبینیم؟! اگر شنهای طبس مامور خدا بودند و اگر صاحب اصلی انقلاب دلواپس این انقلاب است، پس چگونه است که کسانی از دعوی مدیریت الهی عالم، تعجب کرده و آن را مورد تمسخر قرار میدهند؟!
وقتی محاصره نظامی و حضور اشغالگران در شرق و غرب و شمال و جنوب که طبق محاسبات مادی، باید به ترس و ضعف و تسلیم یا حتی فروپاشی جمهوری اسلامی میانجامید، پس از 5 سال، کاملاً نتیجه عکس داده و جمهوری اسلامی، قدرت اول منطقه و یکی از چند قدرت تأثیرگذار در سطح جهان شده است، آیا این چیزی جز مدیریت الهی است؟ و آیا مصداق بارز عنایت حجت خدا که متولی همه امور از طرف خدا و واسطه فیض و هدایت اوست، نیست؟
آیا این همان دست غیبی و ولایت باطنی حضرت صاحب الامر (عج) نیست که امام بارها میگفت که در حوادث مختلف، میبینیم که گرههای فروبسته چگونه به طرز غیر طبیعی و ماوراء طبیعی، گشوده میشود در حالیکه هیچ کاری از ما بر نمی آمده و گاه ما حتی از اصل خطری که ما را تهدید میکرده است، بی اطلاع بودهایم و مقام معظم رهبری نیز چندین بار این مضمون را از امام عزیز نقل کرده اند.
اگر عدهای فریبکارانه تلاش میکنند این حقیقت را به طرز فکر باطل حجتیه نسبت دهند، تحریف بی ثمری است. تفکر حجتیهای، از مفهوم "مهدویت و انتظار"، فرهنگ تسلیم و سازش و تفکیک دین از سیاست را نتیجه میگرفت و به "نفی تکلیف" میرسید. حال آنکه امام که همواره خود و نهضت را زیر سایه حضرت میدید، فرهنگ انتظار و مهدویت را پشتوانه مبارزه و جهاد و سیاست معنوی و انقلاب الهی خود میخواند و به "اثبات تکلیف" میرسید و این تفاوت بسیار مهمی است.
امام که از ولایت تکوینی "انسان کامل" و "ولی خدا" و از مدیریت و هدایت حضرت همچون خورشیدی که از پس ابر، همچنان نور و انرژی میبخشد سخن میگفت و هرگز نه تعیین وقت برای ظهور کرد و نه مشکلات و کمبودها را به پای حضرت نوشت، آیا او ادعای الوهیت یا ربوبیت برای حضرت و یا برای خود کرد؟ آیا اگر صاحب اصلی انقلاب را حضرت ولی عصر (عج) میدانست، قصد خرافه پردازی یا عوام فریبی و سلب تکلیف از خود را داشت؟!
برای من جالب و در عین حال مایه تأسف بود که چگونه یادآوری همین عقاید واضح شیعی و دیدگاه صریح امام (ره) با وسعتی عجیب و تحریفهایی ناجوانمردانه از چپ و راست مورد حمله قرار گرفت!
نوشتند که احمدینژاد در هیئت دولت موقع نهار یک ظرف غذا هم برای حضرت روی میز میچیند! احمدینژاد در دوره شهرداری، مسیر حرکت کاروان حضرت از مکه به تهران را پیشاپیش آسفالت کرده است! احمدی نژاد مدعی ارتباط با حضرت شده و گران شدن برنج را، محصول مدیریت حضرت و تصمیم ایشان دانسته است! و این در حالی بود که من چند بار گفتهام که برخی گرانیها، و نه همه آنها، اتفاقاً محصول مدیریت پنهان و ائتلاف مافیائی در بازار با برخی سیاستمداران از همان نوعی که گفتم و کار کسانی است که پس از سه سال، هنوز هم رأی مردم را فصل الخطاب ندانسته و به اراده مردم در انتخابات ریاست جمهوری نهم، تسلیم نشده اند و از مردم و دولت، یکجا انتقام میگیرند.
متأسفانه آنانکه مسئول رسیدگی و اجرای عدالت اند نیز اصل وجود مفسدین اقتصادی را منکر میشوند و گویا پیام هشت مادهای رهبری را هم شعاری و عوام فریبی میدانند! مشاهده نور خدا در عالم سیاست و در فتوحاتی که پیاپی در لبنان فلسطین تا عراق و ایران و حتی در نیویورک، به نفع ارزشهای انقلابی و اسلامی واقع میشود، برای آنان که در دامان فرهنگ توحیدی امام خمینی پرورش یافته اند و برای نسل انقلاب چیز عجیبی نیست بلکه ندیدن این هالههای نور است که عجیب و عیب است.
آری، حجت خدا، زنده و حاضر است و ادامه حیات در روی زمین، به اذن خدا، پیوسته به حضور حجت الهی در زمین است و حضرت، این انقلاب را و شیعه و مسلمین را و بلکه مستضعفین عالم را به حال خود، رها نکرده و نخواهد کرد.
آری هرگز خداوند خود را کنار نکشیده و امور عالم و آدم را به کسی جز خود واگذار و تفویض نکرده و این تفکر غالیان است اما خداوند از طریق ولی و حجت خود، عالم را مدیریت و تدبیر میکند و مفهوم ولایت تکوینی اولیای الهی، همین است.
ما مفتخریم که سیاستمدار به آن معنی که در ابتدا گفته شد نیستیم و ان شاء الله هرگز هم نخواهیم شد. ما باید همچون امام خمینی (ره) باشیم که خود را در محضر خدا و عامل اجرایی دین خدا و در خدمت حجت خدا میدید و نه برای خود، استقلال و منیتی قائل بود و نه برای دشمنان و ابرقدرتها، کمترین حیثیت و قدرتی می دید. و لذا نه میترسید، نه مأیوس میشد و نه هرگز دچار غرور میگشت.
سالگرد 14 و 15 خرداد، فرصتی برای بازگشت به جهانبینی توحیدی وهاله معنوی خمینی بزرگ است و ملت ما هم انتظار فرج از نیمه خرداد میکشد.
این دولت در سه سال گذشته کوشیده است با جهان بینی امام راحلمان، به صحنه بنگرد و تفکر معنوی آن مجاهد عارف را خرافه نمی داند. سراسر زیارت جامعه کبیره که امام آن را ترک نمی کرد حاوی همین جهان بینی توحیدی و شیعی است و در عین حال این دولت هرگز ضعفها و خطاهای احتمالی خود را در عرصه سیاست یا اقتصاد به پای امام و والاتر از او حضرت ولیعصر (عج) ننوشته و امروز که با افتخار و کمال قدرت، سال چهارم خود را نیز از مبدأ 15 خرداد با نشاطی همچون سال اول و روز اول به قصد تحولات بزرگ در عرصههای مهم مدیریت و اقتصاد کشور آغاز میکند، شجاعانه مسئولیت آن را میپذیرد و صادقانه، بر وجود موانع ساختاری و سیاسی و مافیایی نیز تأکید میکند.
اما به دور از هر نوع بهانه جویی و عافیت طلبی، اعلام میکند که تا آخرین ساعت و دقیقه این دولت، به وظیفه خود در برابر خدا و مردم، عمل میکنیم و با استفاده از نخبگان همفکر، موانع را به لطف خدا کنار میزنیم زیرا چنانچه پیشتر نیز گفته ام، بدون اصلاح بزرگ در سامانه اقتصادی که ارکان آن عبارتند از "نظام مالیاتی"، "گمرک و واردات و صادرات"، "نظام تأمین اجتماعی"، "نظام پولی و بانکی"، "نظام یارانهها"، و "سیستم توزیع کالا و تجارت داخلی"، نه توسعه مداران به توسعه خواهند رسید و نه عدالتخواهان به عدالت، نزدیک خواهند شد و این دولت که در پی "توسعه عدالت محور" است با همه قدرت و پشتیبانی ملت و حمایت رهبری و همکاری مجلس به فضل خدا در این یکسال، کلید تحولات بزرگ علمی و حساب شده در این عرصهها را خواهد زد.
اگر دهه چهارم انقلاب، دهه "پیشرفت و عدالت" است، بدون تغییرات بزرگ در این چند عرصه، هیچ کاری نمی توان کرد. هنر بزرگ، آن است که به خداوند، اعتماد کنیم و "مردم" را باور کنیم، هالههای نور را ببینیم و به عنایت حضرت (عج)، دلگرم باشیم، و راه خمینی عزیز را نه با زبان، که با ذهن و قلب و دست، ادامه دهیم، نسخههای ترجمهای را تبدیل به متن مقدس نکنیم و به عقل و تجربه و اندیشه ایرانی و جوانان دانشگاهی خود نیز احترام بگذاریم زیرا چنانکه امام عاشقان و مقتدای عاقلان گفت: "ما میتوانیم". ملت ما توانست و به فضل الهی بیش از اینها نیز خواهد توانست.