این تیتری بود که توسط روزنامه اعتماد ملی برا ی سخنان آقای هاشمی انتخاب شده بود..
....راستش را بخواهید ما کاری به اینکه چرا قدرتمندان جناحین چپ وراست،این روزها آنچنان باهم رفیق گرمابه گلستان شده اند که آبگوشتشان راهم دریک کاسه تیلیت می کنند ومی خورند!نداریم ...حتی راجع به اینکه احمدی نژاد چگونه می تواند یک تنه در برابر همه هجمه هاونامرادیها مقاومت کندومحبوبیتش،باعث شود خون منتقدان سازمانیش به جوش آید وپشت سرهم جیغ بنفش بکشندهم ،نمی خواهیم صحبت کنیم!.....توقع وانتظاری هم از کسانی که شبها خواب بازگشت به قدرت رامی بینند وروزها برای تحقق خوابشان، هرمنکری را مباح میشمرند برای آدم شدن ودست برداشتن ازلجاجتشان نداریم ؛...الغریق یتشبث به کل حشیش!!..فقط بعضی اوقات از کسانی که مدعی یارامام وهمراهی رهبری بوده وهستند توقع می کنیم که همینطورکه ازدیگران انتقادمی کنندبرای دغدغه ها و سوءالات پیرامون عملکرد چندساله خود نیز توضیحاتی ارائه دهند....آره همون مثل.. یه سوزن به خودت یه جوال دوز به دیگران ... ای کاش آقای هاشمی همانطورکه نسبت به سند چشم اندازی که درچگونگی رسیدن به اهداف آن دربین کارشناسان اختلاف نظر وجوددارد، تعصب می ورزدوهر روز خود واطرافیانشان این موضوع رابعنوان انحرافی عظیم !وعقبگرد سه ساله دولت عدالت محور مطرح می کنند ،اندکی هم به عقبگردی که طی 16سال اجرای الگوی توسعه لیبرال سرمایه داری درفرهنگ واقتصاد جامعه صورت گرفت اشاره می کرد و واکنش نشان می داد......نکته جالبترآنکه این روزها چماق محقق نشدن اهداف چشم اندازی برسر دولت نهم کوبیده میشود که برنامه ای که برای رسیدن به آن اهداف توسط مریدان تکنوکرات ایشان نوشته شده نه مبتدا وموءخره اش با هم می خواند ونه اعداد وارقام وجداولش ..بی اعتنایی به برنامه ای که با تکیه برآماروارقام اشتباه وبی توجه به عدالت تدوین شده ومطمئناً امکان رسیدن به چشم انداز واهداف آن را فراهم نمی اورد عقبگرد است یا خللی که دردوران سازندگی بامجیزگویی و باب شدن فرهنگ رفاه طلبی وسرمایه سالاری و دردوران اصلاحات باهنجارشکنی و حمله به اصول وارزشهای انقلاب، در دین واخلاق مردم وواصول وآرمانهای انقلاب،پدیدآمد؟ ....