شهاب نیوز ـ پس از آن که خبرگزاری فارس یکی از دو خبرگزاری اصلی حامی دولت نهم روز گذشته با انتشار گزارشی تاکید کرد که مواضع اخیر آقای اسفندیار رحیم مشایی درباره دوستی ایران با مردم اسرائیل مخالف نظرات بنیانگذار جمهوری اسلامی بوده است؛ این خبرگزاری روز دوشنبه نیز گزارش دیگری را منتشر کرد که نشان میدهد این مواضع با دیدگاههای صریح حضرت آیتالله خامنهای نیز در اختلاف است. این گزارش البته در حالی منتشر شد که آقای مشایی در گفتگویی با ایرنا تاکید کرد وی عبارت «مردم اسرائیل» و نه «ملت اسرائیل» را به کار برده است و ملت و مردم با یکدیگر کاملاً تفاوت دارند.
فارس در گزارش خود تاکید کرده است: رهبر معظم انقلاب اسلامی، آیتالله خامنهای بارها تأکید کردهاند که ملت اسرائیل، یک ملت جعلی و دروغین، اراذل و اوباش، غاصب و بی هویت هستند. جعلیبودن رژیم غاصب صهیونیستی و پروژه ملتسازی از سوی سردمداران صهیونیسم بینالملل، موضوعی است که بارها از رهبر انقلاب، حضرت آیتالله سید علی خامنهای در مناسبتهای مختلف طرح و از زوایای گوناگون به آن پرداخته شده است.
این گزارش افزوده؛ موجودیت ساختگی و دروغین رژیم موهومی به نام اسرائیل که اختاپوسوار بخش اعظم کشور اسلامی فلسطین را در نوردیده است، پیش از رهبری آیتالله خامنهای نیز همواره از سوی بنیانگذار انقلاب اسلامی، حضرت امام خمینی(س) مورد موشکافی و بررسی قرار میگرفت و آن بزرگوار نیز در مناسبتهای متعدد چه در بدو شکلگیری شعلههای انقلاب اسلامی در سال 1341 و 42 و چه پس از آن، همواره مسأله فلسطین و موجودیت جعلی رژیم اشغالگر قدس و نیز فرایند ملتسازی این رژیم را مطرح و خطر آن برای مسلمانان و کشورهای اسلامی را گوشزد میکردند.
سید حسن نصرالله، دبیرکل حزبالله لبنان پنج سال پیش در دیدار با جمعی از طلاب حوزه علمیه قم، مقام معظم رهبری را «کارشناسترین کارشناسان درباره مسائل اسرائیل» ذکر کرد و از ایشان به عنوان بلندپایهترین رهبر مقاومت اسلامی علیه رژیم صهیونیستی نام برد. به همین مناسبت در ادامه بخشی از دیدگاههای ایشان درباره ملت بیهویت، جعلی و دروغین اسرائیل را مرور میکنیم.
رهبر انقلاب در هشتم اردیبهشت سال 1372 در دیدار مسئولان و کارگزاران حج به مرور سیر تاریخی اشغال کشور فلسطین پرداختند و تصریح کردند: «درباره مسأله فلسطین، آنچه بنا دارم عرض کنم این مطلب است که در این قضیه، نکته بسیار تلخی وجود دارد. اگر چه همه مسائل مربوط به سرزمین فلسطین تلخ است، اما این نکته، انصافاً گزنده است که در تبلیغات جهانی، در تمام این چهل و پنج سال که از اشغال فلسطین میگذرد، بخصوص در این یک، دو دهه اخیر سعی شده است نشان داده شود که یهودیانی که آمدهاند و فلسطین را گرفتهاند، مردمی مظلوم، دارای حق و مورد فشار و تعدّی هستند.
وقتی صهیونیستها و یهودیانِ روسی میخواستند به فلسطین مهاجرت کنند، نمیگفتند اینها غاصبند؛ اینها اهل فلسطین نیستند که به آنجا میروند؛ اینها اهل روسیهاند، اهل اوکراینند، اهل کشورهای اروپایی و اهل امریکایند که هر کدام در سرزمین خود، جایی، مکانی، خانهای، ثروتی، پولی و زندگیای دارند. با این حال به فلسطین میروند تا حق یک فلسطینی را بگیرند، خانه او را صاحب شوند، ثروت و سرزمین او را غصب کنند و امکان تشکیل خانواده را از او بگیرند. این را که نمیگفتند...
این کاری است که از شصت، هفتاد سال پیش تا به امروز انجام دادهاند؛ یعنی بیست و پنج سال قبل از آنکه فلسطین را رسماً اشغال کنند، همین روش را انجام دادند. اینها ابتدا که وارد فلسطین شدند، نگفتند "ما مهاجر به فلسطین میآوریم." مردم فلسطین تعجّب میکردند که اینها چهکسانی هستند که میآیند؟! به دروغ گفتند "متخصّص میآوریم!" مطالبی که میگویم، مستند است؛ در اسناد وزارت خارجه انگلیس بوده که افشا شده است. بعضی از وزارتخانههای امور خارجه دنیا، اسناد قدیمی و کهنه را منتشر میکنند و در اختیار همه قرار میگیرد. اسنادی که عرض میکنم، امروز بعد از شصت، هفتاد سال در اختیار ما قرار گرفته است. در این اسناد، افسر انگلیسیای که در فلسطین مسئول کاری بوده، در گزارش خود مینویسد: ما به مردم فلسطین گفتیم کسانی که وارد فلسطین میشوند، متخصّص و مهندسند؛ دکترند و فلان و بهمانند که میآیند کشور شما را آباد کنند! وقتی هم سرزمین شما را آباد کردند، میروند.
همین افسر انگلیسی در نامهای نوشته است: ولی ما به این مردم، دروغ میگوییم! یهودیان فاقد تخصّص و بیهنر را از اطراف دنیا جمع کردند به فلسطین بردند و امکانات و زمین و همه چیز در اختیارشان گذاشتند؛ چون میخواستند صاحبان اصلی فلسطین را از آن کشور بیرون کنند... میخواهند یک ظلم را تثبیت کنند؛ میخواهند یک ظلم را قانونی و رسمی کنند. البته که ما مخالفیم! همه جوانمردان عالم باید مخالف باشند. همه مسلمانان باید مخالف باشند و با آن مخالفت کنند. خانه ملت فلسطین را از آنها گرفتهاند و یک عدّه غاصب را در آنجا جا دادهاند، پشتیبانی کردهاند و به دست آن غاصبین، صاحبخانهها را به فجیعترین شکل، سرکوب کردهاند.»
ایشان در دیدار مسئولان نظام و سفرای کشورهای اسلامی در سالروز مبعث پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) در روز چهارم آبانماه 1379 نیز تصریح کردند: «فلسطین باقی مانده است؛ ملت فلسطین، باقی مانده است. در کنار وجود ملت فلسطین، یک غصب بزرگ هم وجود دارد. عدّهای را از اطراف دنیا جمع کردند، یک ملت جعلی و دروغین تشکیل دادند، اسمی هم روی آن گذاشتهاند، با ابزارهای قدرت هم آن را مجهّز کردهاند؛ این در کنار واقعیت ملت فلسطین، امروز خودنمایی میکند.»
رهبر انقلاب همچنین در دیدار فرماندهان و مسئولان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در 25 شهریور 1372 نیز خاطرنشان کرده بودند: «در قضیه فلسطین، آنچه حقیقت قضیه است، همین مطلبی است که سالهای متمادی است جمهوری اسلامی علناً و مستدلاًّ آن را بیان کرده است. یک باند و گروه وابسته و مزدور به قدرتهای جهانی، با اتّکا به همین وابستگیشان، آمدند سرزمین فلسطین را غصب کردند. آیا کسی میتواند منکر این بشود؟! از این چند میلیون صهیونیستی که امروز در سرزمینهای اشغالی ما در فلسطین هستند، چند نفرشان فلسطینیاند؟ پدرشان در فلسطین بوده یا خودشان متولّدِ فلسطیناند؟! بیگانههایی هستند که با اهدافی شوم، از جاهای مختلف به اینجا آورده شدند، تا اینجا را پایگاهی قرار دهند، و نفوذ قدرتهای استکباری را در منطقه، راحت گسترش دهند. آیا این غصب نیست؟! آیا این ظلم نیست؟! آیا این محکوم نیست؟! اگر گروهی بروند خانه دیگری را، شهر دیگری را بگیرند، این در نظر آزادیخواهان و مردم عادّی و منصف اهل هر دین و مذهبی مردود نیست؟»
ایشان همچنین در دیدار با شرکتکنندگان در کنفرانس بینالمللی حمایت از انقلاب اسلامی مردم فلسطین که در روز 27 مهرماه سال 1370 در حسینیه امام خمینی(س) برگزار شد خاطرنشان کردند: «ما از کسانی که امروز میگویند میخواهیم در قضیه فلسطین راهحل عادلانه پیدا کنیم، سؤال میکنیم که این راهحل عادلانه چیست؟ فلسطین متعلق به کیست؟ جز اینکه متعلق به فلسطینی است؟ آیا شما با تغییر اسم میتوانید یک ملت را از اولیترین حقش یعنی حقِ داشتن سرزمین خود محروم کنید؟ آیا با تبلیغات میتوانید یک ملیت دروغین به نام ملیت اسرائیلی به وجود بیاورید؟ آیا چنین چیزی مقبول است؟ آیا چنین چیزی مطابق با انصاف است؟ آیا چنین چیزی عادلانه است؟ مسأله غیر از اینهاست... چرا شما افرادی را با ملیتهای مختلف روسی، انگلیسی، امریکایی، آفریقایی، آسیایی، از هند و از مناطق دیگر دنیا در اینجا جمع کردهاید، تا مردمی را از خانهی خودشان بیرون کنید؟ اگر شما صلح میخواهید، صلح به این است که افرادی که متعلق به کشورهای دیگرند، به خانههای خودشان برگردند و فلسطین را به فلسطینیها بدهند.»
رهبر انقلاب همچنین در خطبههای نماز جمعه تهران در روز بیست و دوم ماه مبارک رمضان و روز قدس مصادف با دهم دیماه 1378 درباره اخراج ملت فلسطین از سرزمین خود و وارد کردن غاصبان از نژادهای مختلف به این کشور فرمودند: «در میان زشتیهایی که در این قرن بر ما گذشت که البته در کنارش محسّناتی هم در این قرن اتّفاق افتاده است که حالا مورد بحث ما نیست؛ یکی از زشتترین، یا شاید بشود گفت زشتترین آنها، مسأله فلسطین بود. چرا؟ چون در این قضیه، یک ملت را از کشور خودش بیرون کردند. من خواهش میکنم جوانانی که با مسأله فلسطین خیلی آشنایی و سابقه ذهنی ندارند، روی این کلمات تأمّل و درنگ کنند. یک ملت را از خانه و از کشور خود بیرون کنند و یک عدّه آدمهایی را از اطراف دنیا جمع کنند و به جای آن افراد در آن کشور بگذارند. چرا؟ چون آن جماعتی که از اطراف دنیا جمع کردند، از یک نژادند؛ نژاد اسرائیلی، نژاد یهودی! یعنی یک حرکت نژادگرایانه زشت که هر جای دنیا بهوسیله هر کسی در ابعاد کوچکتر از این پیش میآمد، مایه ننگ و سرافکندگی بود؛ اما این را در ابعاد یک کشور بهوجود آوردند...
اینطور نیست که شما خیال کنید تا ابد باید فلسطینیها - صاحبان سرزمین - خود و اولادشان بیرون از سرزمین خودشان باشند؛ یا اگر در آن داخلند، بهصورت یک اقلیّتِ مقهور زندگی کنند و آن بیگانههای غاصب در اینجا بمانند؛ نه، چنین چیزی نیست...
اصل ماجرای فلسطین چیست؟ اصل ماجرا این است که یک عده از یهودیان متنفّذ در دنیا به فکر ایجاد یک کشور مستقل برای یهودیها افتادند. از فکر اینها دولت انگلیس استفاده کرد و خواست مشکل خود را حل کند. البته آنها قبلاً به فکر بودند به اوگاندا بروند و آنجا را کشور خودشان قرار دهند. مدّتی به فکر افتادند به طرابلس، مرکز کشور لیبی بروند؛ لذا رفتند با ایتالیاییها که آن وقت طرابلس در دست آنها بود صحبت کردند؛ اما ایتالیاییها به اینها جواب رد دادند؛ بالاخره با انگلیسیها کنار آمدند. انگلیسیها آن وقت در خاورمیانه اغراض بسیار مهمِّ استعماری داشتند؛ دیدند خوب است که اینها به این منطقه بیایند. اوّل به عنوان یک اقلیت وارد شوند، بعد بتدریج توسعه پیدا کنند و گوشهای را، آن هم گوشه حسّاسی را بگیرند ـ چون کشور فلسطین در نقطه حساسی قرار دارد ـ و دولت تشکیل دهند و جزء متّحدین انگلیس باشند و مانع شوند از این که دنیای اسلام ـ بخصوص دنیای عرب ـ در آن منطقه اتّحادی بهوجود آورد. درست است که اگر دیگران هوشیار باشند، دشمن میتواند اتّحاد ایجاد کند؛ اما دشمنی که از بیرون آنطور حمایت میشود، با ترفندهای جاسوسی و با روشهای گوناگون میتواند اختلاف ایجاد کند که همین کار را هم کرد: به یکی نزدیک شود، یکی را بزند، یکی را بکوبد، با یکی سختی کند. بنابراین، در درجه اوّل کمک کشور انگلیس و بعضی کشورهای غربی دیگر بود. بعد اینها بتدریج از انگلیس جدا و به امریکا متّصل شدند. امریکا هم اینها را تا امروز زیربال خودش گرفته است. اینها به این معنا کشوری بهوجود آوردند و آمدند کشور فلسطین را تصرّف کردند. تصرّفشان هم اینطوری بود: اوّل با جنگ نیامدند؛ اوّل با حیله آمدند، رفتند زمینهای بزرگ فلسطین را که زارعان و کشاورزان عرب روی آنها کار میکردند و خیلی هم سرسبز و آباد بود، با قیمتهای چند برابر قیمت اصلی، از صاحبان و مالکان اصلی این زمینهای بزرگ که در اروپا و امریکا بودند خریدند؛ آنها هم از خدا خواستند و زمینها را به این یهودیها فروختند. البته دلاّلهایی هم داشتند که نقل کردهاند یکی از دلالهایشان همین "سیّدضیاء" معروف، شریک رضاخان در کودتای 1299 بود که از اینجا که به فلسطین رفت، آنجا دلاّل خرید زمین از مسلمانان برای یهودیها و اسرائیلیها شد! زمینها را خریدند؛ زمینها که ملک اینها شد، با روشهای واقعاً بسیار خشن و همراه با سبعیّت و سنگدلی، بتدریج شروع به اخراج زارعان از این زمینها کردند. در جایی میرفتند، میزدند، میکشتند و در همین هنگام افکار عمومی دنیا را هم با دروغ و فریب به طرف خودشان جلب میکردند.
این تسلّط غاصبانه صهیونیستها بر فلسطین سه رکن داشت: یک رکنش عبارت از قساوت با عربها بود. برخوردشان با صاحبان اصلی، با قساوت و با سختی و خشونت شدید همراه بود. با اینها هیچگونه مدارا نمیکردند. رکن دوم، دروغ به افکار عمومی دنیا بود. این دروغ به افکار عمومی دنیا، یکی از آن حرفهای عجیب است. این قدر اینها بهوسیله رسانههای صهیونیستی که دست یهودیها بود، دروغ گفتند - هم قبل از آن و هم بعد از آن، این دروغها گفته میشد - که به خاطر همین دروغها بعضی از سرمایهداران یهودی را گرفتند! خیلیها هم دروغهای آنها را باور کردند. حتّی این نویسنده فیلسوف اجتماعی فرانسوی - "ژان پلسارتر" - را نیز که خودمان هم در جوانی چندی شیفته این آدم و امثال او بودیم، فریب دادند. همین "ژان پلسارتر" کتابی نوشته بود که بنده در سی سال قبل آن را خواندم. نوشته بود: "مردمی بیسرزمین، سرزمینی بیمردم"! یعنی یهودیها مردمی بودند که سرزمینی نداشتند؛ به فلسطین آمدند که سرزمینی بود و مردم نداشت! یعنی چه مردم نداشت؟ یک ملت در آنجا بود و کار میکرد. شواهد زیادی هم هست. یک نویسنده خارجی میگوید در سرتاسر سرزمین فلسطین، مزارع گندم مثل دریای سبزی بود که تا چشم کار میکرد، دیده میشد. سرزمین بیمردم یعنی چه؟! در دنیا اینطور وانمود کردند که فلسطین یک جای متروکه مخروبه بدبختی بود؛ ما آمدیم اینجا را آباد کردیم! دروغ به افکار عمومی!»
ایشان در چهارم تیرماه سال 1375 نیز در جمع مردم مشهد و زائران حضرت علی بن موسیالرضا علیه السلام خاطرنشان کردند: «پلیدتر از آمریکا، دولت صهیونیست در فلسطین اشغالی است. چرا؟ چون بالاخره دولت آمریکا، یک دولت و متّکی به یک ملت است. در صورتی که اساساً دولت غاصب صهیونیستی، متّکی بر یک ملت نیست! ملت ساکن آن مناطق، ملتی است که امروز آواره است! اسراییل، از اوّل با ظلم و آدمکشی، با دروغ و فریب به وجود آمده است. در آن روز یک عدّه افراد زورگو و متجاوز، با پشتیبانی دولت انگلیس به منطقه فلسطین آمدند. اهالی آن منطقه را بیرون کردند و فرزندان و بازماندگان آنها - بیش از یک میلیون نفر - هنوز هم در زیر چادرها و در شرایط اردوگاهی زندگی میکنند! زیر چادر، یا چیزی شبیه چادر، در کوخها زندگی میکنند! مردم فلسطین، در خارج از فلسطین، با حال کوخنشینی و اردوگاهنشینی زندگی میکنند. خانههای آنها و وطن آنها در اختیار کسانی است که از اروپا، از استرالیا، از آمریکا، از آسیا و از آفریقا به آنجا رفتهاند و یک ملت جعلی و دروغین به وجود آوردهاند و در آنجا به نام یک ملت، زندگی میکنند و دولتی هم دارند! اساساً چنین ملتی، وجود و هویّتی ندارد. گناه جمهوری اسلامی این است که این حرف را میزند! جمهوری اسلامی بر خلاف دولتهای دیگر که از ترس یا با تطمیع امریکا همین حرف حق را کتمان کرده و پوشیده داشتند، این حرف را به صراحت میزند و میگوید حق، حقّ است و باطل، باطل است. ما نمیتوانیم انکار کنیم که ملت فلسطین وجود داشته، ولی امروز آواره است. نمیتوانیم انکار کنیم که سرزمین فلسطین، از مردم فلسطین غصب شده است؛ آن هم نه با یک روش ظاهراً با نزاکت، بلکه با کشتار و آدمکشی و فریب و دروغ و اعمال زور و سفّاکی و قتل عام. دولت اسرائیل با قتل عام و غدر و فریب و سفّاکی و لگدزدن به ارزشهای انسانی به وجود آمد. حقوق یک ملت در مقابل پای مهاجرین صهیونیست که وارد فلسطین اشغالی شدند، قربانی شد.»
رهبر معظم انقلاب اسلامی همچنین در سخنرانی تاریخی خود در مراسم گشایش کنفرانس بینالمللی حمایت از انتفاضه فلسطین در چهارم اردیبهشت 1380 در تهران فرمودند: «دلایلی در دست است که عدّهای از اراذل و اوباشِ غیریهودی شرق اروپا را به نام یهودی به فلسطین کوچانیدند... و انگلیسیها هم با مجموعهای از طرحهای حسابشده، یهودیان را به فلسطین آوردند و مسلمانان را از خانه و کاشانه خویش آواره کردند.»
ایشان همچنین در خطبههای نماز جمعه تهران در روز 28 دیماه سال 1375 گفتند: «چه کسی باور میکرد که بیایند ملتی را از این کشور بیرون کنند و یک عدّه را از اطراف دنیا جمع کنند و به این جا بیاورند و به اصطلاح یک کشور تشکیل دهند؟ امر خیلی عجیب و باورنکردنیای است.»
رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار شرکتکنندگان در همایش بینالمللی رسانههای جهان اسلام در حمایت از انتفاضه فلسطین نیز فرمودند: «در بخش دیگری از دنیا، با تکیه بر داستانهای ذکر شده در تورات و این که اینجا سرزمینی است که به فرزندان اسرائیل بخشیده شده، بسیاری از مسیحیان را هم با خود همفکر و همدل کردند. آن طوری که من در آماری ملاحظه کردم، اینها توانستهاند در برخی کشورها - از جمله عمدتاً در امریکا - به عنوان پشتوانه افکار عمومی، با همین تبلیغات، میلیونها صهیونیست غیر یهودی درست کنند!»
ایشان همچنین در دیدار با اعضای کنفرانس اسلامی فلسطین در سیزدهم آذرماه سال 1369 تأکید کرده بودند: «در مسأله فلسطین، هدف، محو اسرائیل است و میان سرزمینهای اشغالشده قبل و بعد از سال 1967 هیچ تفاوتی وجود ندارد. هر وجب از خاک فلسطین، یک وجب از خانه مسلمین است و هر حاکمیتی به جز حاکمیت اسلام و مردم مسلمان فلسطین، حکومتی غاصب محسوب میشود.»